English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About | Careers
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (9322 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
jalopies U اتومبیل یا هواپیمای کهنه واسقاط
jalopy U اتومبیل یا هواپیمای کهنه واسقاط
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
towing U به حرکت دراوردن هواپیمای بی موتور با هواپیمای موتوردار یا اتومبیل یا قرقره و طناب
modified stock car U اتومبیل با بدنه کهنه و موتورجدید
lead aircraft U هواپیمای نوک یا هواپیمای رهبر هواپیمای هادی در تک هوایی
air picket U هواپیمای مخصوص اکتشاف و گزارش و ردیابی هواپیماو موشکهای دشمن هواپیمای گشتی هوایی هواپیمای پیشقراول هوایی
drones U خودرو یا هواپیمای بدون راننده یا خلبان هواپیمای مدل با کنترل دور
droning U خودرو یا هواپیمای بدون راننده یا خلبان هواپیمای مدل با کنترل دور
droned U خودرو یا هواپیمای بدون راننده یا خلبان هواپیمای مدل با کنترل دور
drone U خودرو یا هواپیمای بدون راننده یا خلبان هواپیمای مدل با کنترل دور
clean aircraft U هواپیمای اماده بلند شدن هواپیمای بدون مخازن خارجی
auto cat U هواپیمای رله کننده هواپیمای واسطه مخابراتی
dive bomber U هواپیمای بمب افکن شیرجه هواپیمای عمودرو
bogies U تماس با هواپیمای دشمن هواپیمای دشمن هواپیمای ناشناس
bogeys U تماس با هواپیمای دشمن هواپیمای دشمن هواپیمای ناشناس
bogey U تماس با هواپیمای دشمن هواپیمای دشمن هواپیمای ناشناس
slingshots U مانور اتومبیل عقبتر برای عبور از اتومبیل جلو با استفاده از کاهش فشار هوا
slingshot U مانور اتومبیل عقبتر برای عبور از اتومبیل جلو با استفاده از کاهش فشار هوا
stock car U اتومبیل شبیه به اتومبیل مسافرتی با تغییراتی بمنظورسرعت
stock-car U اتومبیل شبیه به اتومبیل مسافرتی با تغییراتی بمنظورسرعت
hot rod U اتومبیل شکاری وسریع السیر اتومبیل مسابقهای
stock-cars U اتومبیل شبیه به اتومبیل مسافرتی با تغییراتی بمنظورسرعت
notional aircraft U هواپیمای قراردادی هواپیمای نمونه
fighter U هواپیمای شکاری هواپیمای جنگنده
fighters U هواپیمای شکاری هواپیمای جنگنده
escort aircraft U هواپیمای اسکورت هواپیمای مراقب
flying crane U هواپیمای اخراجات هواپیمای جراثقال
automobiles U اتومبیل راندن اتومبیل سوار شدن
automobile U اتومبیل راندن اتومبیل سوار شدن
windscreens U پنجره اتومبیل شیشه جلو اتومبیل
windscreen U پنجره اتومبیل شیشه جلو اتومبیل
air scout U هواپیمای دیده ور هوایی هواپیمای مخصوص گشت زنی هوایی
clout U پارچه کهنه کهنه
clouted U پارچه کهنه کهنه
clouts U پارچه کهنه کهنه
clouting U پارچه کهنه کهنه
hostile track U تعقیب هواپیمای دشمن ردگیری هواپیمای دشمن
wadding U کهنه
age-old U کهنه
obsolescent U کهنه
wad U کهنه
lint U کهنه
wads U کهنه
shabbly U کهنه
obsolescence U کهنه گی
antique U کهنه
antiques U کهنه
pokey U کهنه
ragman U کهنه خر
olden U کهنه
trite U کهنه
fustiest U کهنه
dossil U کهنه
obsolete U کهنه
rags U کهنه
rag U کهنه
by gone U کهنه
tacky U کهنه
fogram U کهنه
behindhand U کهنه
timeworn U کهنه
out of d. U کهنه
mucid U کهنه
fustier U کهنه
knacker U کهنه خر
kettle holder U کهنه
old-fashioned U کهنه
behind the times U کهنه
gray U کهنه
fusty U کهنه
ragged U کهنه
rungs U کهنه
crusted U کهنه
weatherbeaten U کهنه
pokier U کهنه
pokiest U کهنه
poky U کهنه
outworn U کهنه
worn out U کهنه
worn-out U کهنه
archaic U کهنه
musty U کهنه
tatters U کهنه
dowdy U کهنه
worm eaten U کهنه
stale U کهنه
weatherworn U کهنه
run down U کهنه
age old U کهنه
antiquated U کهنه
run-down U کهنه
trity U کهنه
back number U شماره کهنه
green meat U گوشت کهنه
thread bare U فرش کهنه
lint U کهنه فتیله
old wool U پشم کهنه
dead U منسوخ کهنه
superannuated U زیاد کهنه
stale joke U جوک کهنه
antiquate U کهنه کردن
fripperer U کهنه فروش
hunkerism U کهنه پرستی
veteran U کهنه کار
fripper U کهنه فروش
sour dough U کهنه کار
rags U کهنه شدن
duddy U کهنه پوش
boneman U کهنه فروش
ancient U کهن کهنه
rag U کهنه شدن
veterans U کهنه سرباز
veterans U کهنه کار
fogyish U کهنه پرست
fogyism U کهنه پرستی
duddie U کهنه پوش
veteran U کهنه سرباز
codex U دستخط کهنه
wash linen U کهنه فرفشویی
oldest U پیرانه کهنه
dabs U کهنه را نم زدن
dodos U کهنه پسند
superannuate U کهنه شدن
dabbed U کهنه را نم زدن
dab U کهنه را نم زدن
fuddy-duddies U کهنه اندیش
ages U کهنه کردن
fuddy-duddy U کهنه اندیش
age U کهنه کردن
dodoes U کهنه پسند
older U پیرانه کهنه
older U کهنه کار
wall rue U سداب کهنه
unworn U کهنه نشده
aging U کهنه شدن
mouldy U کهنه وفاسد
wad U کهنه نمد
wads U کهنه نمد
dodo U کهنه پسند
old U کهنه کار
old U پیرانه کهنه
the old world U جهان کهنه
unreconstructed U کهنه پرست
A pair of old pants ( trousers ) . U یک شلوار کهنه
back number U چیز کهنه
back numbers U شماره کهنه
old timer U کهنه کار
ogygian U بسیار کهنه
back numbers U چیز کهنه
obsolesce U کهنه شدن
aging U کهنه کردن
obscurantism U کهنه پرستی
Neanderthal U خیلی کهنه
shabby U کهنه ژنده
shabbiest U کهنه ژنده
uptight U کهنه پرست
old-timers U کهنه کار
ragman U کهنه فروش
junk U کهنه و کم ارزش
rag picker U کهنه برچین
old-timer U کهنه کار
pseudo archaic U کهنه نما
oldest U کهنه کار
shabbier U کهنه ژنده
duds U رخت کهنه
tampon U پنبه یا کهنه قاعدگی
tampons U پنبه یا کهنه قاعدگی
dishcloths U کهنه فرف شویی
back out U کهنه و فرسوده شدن
bibliopolism U فروش کتابهای کهنه
bric a brac U اشیاء کهنه وعتیقه
glass cloth U کهنه شیشه پاک کن
hach U زیاداستعمال کردن کهنه
sea dog U ملوان کهنه کار
he has seen sevice U کهنه کار است
outwear U کهنه شدن گذراندن
wear out U کهنه و فرسوده شدن
knackery U جنس بنجل و کهنه
ragpicker U کهنه و ژنده جمع کن
paleology U دانش چیزهای کهنه
one nails drives another U غم جدید غم کهنه را بر از یاد
dishcloth U کهنه فرف شویی
trade something in <idiom> U تعویض وسایل کهنه
to pick rags U کهنه برچینی کردن
stager U ادم کهنه کار
passe U کهنه مسلک گذشته
Antiguated U آنتیک ،کهنه،قدیمی
antediluvian U ادم کهنه پرست
old fashioned U کهنه پرست محافظه کار
well worn U زیاد کار کرده کهنه
junk U طناب کهنه کاغذ پاره
fossilizing U سخت ومتحجرشدن کهنه شدن
vet U بیطاری کردن کهنه سرباز
vets U بیطاری کردن کهنه سرباز
fossilised U سخت ومتحجرشدن کهنه شدن
fossilises U سخت ومتحجرشدن کهنه شدن
fossilize U سخت ومتحجرشدن کهنه شدن
snot rag U کهنه بینی پاک کنی
fossilizes U سخت ومتحجرشدن کهنه شدن
ages U : پیرشدن پیرنماکردن کهنه شدن
age U : پیرشدن پیرنماکردن کهنه شدن
veteran skill U مهارت و کهنه کاری کارازمودگی
Recent search history Forum search
1جوش آوردن اتومبیل
1معنی زغال دینام اتومبیل
1veterans
1rag nymph meaning
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com